" نقطه سر خط"

خاطرات را باید سطل سطل

از چاه زندگی بیرون کشید!

خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند،داغت می کنند

رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند•••

 

"خاطرات"

خاطراتت صف کشیده اند !

یکی پس از دیگری ...

حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !!

و من ...

فرار می کنم

از فکر کردن به تو

مثل رد کردن آهنگی که ...

خیلی دوستش دارم خیلی !!!


 وایی چقدر این عکسش باحاله...ای جان

" یک نفر"

بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر،

اما دلـــــــــــت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکســـــــــــی ممکن است

بخواند جـــــــــــــــــز آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر...



ܓ ܓܓ ܓܓ ܓ

"نافرجام"

در کودکی از تکلیف می ترسیدم واکنون از بلا تکلیفی... کتاب زندگی چاپ دوم ندارد .پس تا میشود عاشقانه زندگی کنیم

۩۞۩۩۞۩

غروب شد... خورشید رفت... آفتابگردان دنبال خورشید می گشت... ناگهان ستاره ای چشمک زد... آفتابگردان سرش را پایین انداخت... آری گل ها هرگز خیانت نمی کنند

۩۞۩۩۞۩

امشب دلگیرتر از دیروزم . کاش میشد جایی از این دنیا نوشت.خدایا : خسته ام فردا بیدارم نکن.

۩۞۩۩۞۩

برگ پاییزی راهی ندارد جز سقوط... وقتی میداند درخت. عشق برگ تازه ای را در دل دارد.

۩۞۩۩۞۩

چه سخت است که میان هق هق شبانه ات... نفس کم بیاوری... و او به عشق تازه اش بگوید... نفس

" پشیمونی"

امروز با یک دسته گل آمد به دیدنم، با یک نگاه مهربان، همان نگاهی که سال ها آرزویش را داشتم و او از من دریغ میکرد، گریه کرد و گفت: که دلش برایم تنگ شده است! میخواستم با دست هایم اشک هایش را پاک کنم اما نشد... فقط نگاهش کردم... وقتی رفت قبرم از اشک هایش خیس شده بود.

"خداحافظ"

برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !

" می گویند"

می گویند: شب سیاه است ، من دیده ام سیاه تر از جدائی نیست
می گویند: مرگ سخت است ، اما سخت تر از بی وفائی نیست
می گویند : زهر تلخ است ، من چشیده ام ، اما تلخ تر از تنهائی نیست ...♥

"امان از این دلتنگی"

هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن
به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را . . .
☻☻☻

نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو !
شاید فقط با تو پروانه میشوم . . . !
☻☻☻

میتونم بپرسم چه عطری میزنی ؟
بوی خوشبختی میدهی انگار . . . !
☻☻☻

کاش می فهمیدی
برای این که تنهایم ، تو را نمی خواهم
برعکس
برای این که میخواهمت ، تنهایم . . .
☻☻☻

مدتهاست نه به آمدن کسی دلخوشم
نه از رفتن کسی دلگیر ، بی کسی هم عالمی دارد . . .
☻☻☻

 

" واسه دل تنگم"

ایــن روزهـــا همــه بــه مــن

دلـتــنـــگــی

هــدیــه مـی دهنــد

لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!

بــه خـــدا

تمــــامـ شــد

دلـــــــــــم...!

☺☺☺

مگه اشک چقدر وزن داره؟....که با جاری شدنش اینقدر سبک میشیم..

☺☺☺

میگمــ خداحافظ

کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:

کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟

کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:


هیچ رفتــنی تو کار نیستــ

همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه

آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟

و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!

 

☺☺☺

این روزها به جای" شرافت" از انسان ها
فقط" شر" و " آفت" می بینی !

"باور کن"

باور کن ٬ باور کن

تنهایی یک رازه

این بی تو مردن

پایان نیس ٬ آغازه

باور کن، باور کن

این عاشق بیداره

یادتو فانوس

شبهای غمباره

باور کن دستامو 

تا وقتی بی تابن

تا وقتی آغوش

دستاتو کم دارن

باور کن عکس تو

همزاد چشمامه

این تنها داروی

تسکین دردامه

میبوسم با یادت

گلهای زیبا رو

می گریم از داغت

تقدیر فردا رو

باور کن، باور کن

زخمامو ای مرهم

من بودم تا بودی

تا هستی ، من هستم...☺

 

" ببار بارون"

"ببار بارون . ببار بارون .ببار بر من که غمگینم تو این شب های دلتنگی . رفیقی رو نمی بینم ...ببار بارون که دلگیرم از این یاس و پریشونی نپرسیده کسی از من چرا سر در گریبونی ...ببار ای نم نم بارون ...ببار امشب دلم تنگه...ببار امشب هر آهنگی به گوش من بد آهنگه ...چه تقدیری . چه تقدیری . نصیب بودن ما شد...که این کابوس تنهایی دلیل مرگ رویا شد...ببار ای ابرک خسته بر این شبگرد آواره که تو زندون دلتنگی...غریبونه گرفتاره...رفیقی کو که دستم رو بگیره از سر یاری...همیشه قسمت این بوده : شکستن های تکراری..."

'نازنین"

چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نازنین/جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین                             حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم/طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین...           

"مثل همه"

دوست دارم از ته دل,دلی که پر پر میزنه/دلی که ساز عشقتو از همه بهتر میزنه                                          دوست دارم حتی اگه یه شب به خواب من نیای/عاشقتم مثل همه حت اگه منو نخوای

♥ نمی دانم♥

نمی دانم که دانست او دلیل گریه هایم را♥...نمی دانم که حس کرد او حضورش در سکوتم را♥...ومیدانم که می دانست ز عشق بودنش مستم♥ ...وجود ساده اش بوده که من اینگونه دل بستم♥♥♥

"تعطیل است"!؟

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تعطیل است... و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند ☺☺

"تو بهترین داداش دنیایی"

 دفعه اول تو کوچه دیدمش گفت:داداشی میای بازی کنیم؟بعد اینکه بازیمون تموم شد گفت:تو بهترین داداش دنیایی...وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشمم همش اونو میدید و میخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم دوستش داشتم اما اون گفت:تو بهترین داداش دنیایی...وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم بازم گفت:تو بهترین داداش دنیایی...و وقتی مرد من زیر تابوتشو گرفتم و میدونستم که اگر میتونست حرف بزنه میگفت:تو بهترین داداش دنیایی...چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته:عاشقت بودم دوستت داشتم اما میترسیدم بگم برای همین میگفتم تو بهترین داداش دنیایی...

"اگه دوستم داشتی تنهام نمیزاشتی"

قصه از اون جا شروع شد که خیلی عصبی بود...گفت:دوستم داری؟گفتم:قد دنیا...گفت:ثابت کن.گفتم چه جوری؟گفت:تیغو بردارو رگتو بزن؟گفتم:مرگ و زندگی دست خداست...گفت:پس دوستم نداری...تیغ رو برداشتم رگم رو زدم!وقتی اهسته داشتم تو بغلش جون میدادم...تو گوشم گفت:اگه دوستم داشتی تنهام نمیزاشتی...

"قلب شکسته"

دوستت داشتم...عاشقت بودم...حال تو عشق منو مسخره کردی...نمیدونم حالاهم دوست دارم یانه؟!...فقط می توانم بگویم...قلبم را شکستی...مرا بازیچه دستت قرار دادی...دلت برام نسوخت؟...زندگی ام را یه آتش کشیدی...ولی فکر میکنم هنوزم عاشقتم...تو عشقت گم شدم....مرا پیدا کن......بد ترین نفرینی که میتونم برات بکنم به خاطر تمام عذاب هایم...اینکه خودت هم مثل من عاشق شوی حتی بد تر از من...یادته ازم پرسیدی چرا اون تیکه اهنگ "ماه من" و دوس داری؟....یادته بهت گفتم یه روزی میفهمی ....حالا فهمیدی "ماه من"؟....حالا هنوزم عشقمو باور نداری؟!....میدونم که نداری....هه....

"دل میخری"

گفتم :دل میخری؟....گفت: چند؟.....گفتم: دل مال تو ..تنها بخند...خنده کرد و دل را ربود....تا به خود باز آمدم او رفته بود...دل ز دستش روی خاک افتاده بود...جای پایش روی دل جامانده بود....

"سکوت"

چند وقتیست....


هر چه می گردم


هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ...


نگاهم اما ...


گاهی حرف می زند...


گاهی فریاد می کشد...


و من همیشه به دنبال کسی می گردم


که بفهمد یک نگاه خسته


چه می خواهد بگوید
....؟

" میلاد امام رضا (ع)"

میلاد با سعادت هشتمین خورشید تابناک امامت و ولایت امام رضا (ع) را به همه ایرانیان عزیز و پیروان آن حضرت تبریک عرض می کنم .  "مخصوصا داداش گلم که تولدشه"

" دوستت دارم"

برایت می نویسم دوستت دارم....میدانم که نمیدانی ولی میدانم که میخوانی ...آرزویم این است که نخوانده بدانی....نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی....به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی...نمی بخشمت برای دلی که برایم شکستی....به خاطر احساسی که برایم پدید آوردی...نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر دلم تا ابد نشوندی....دوستت دارم

" دوس دارم"

دوست دارم پرواز کنم تا که از میان ابرها بگذرم و به وسعت عشق تو دست یابم

دوست دارم که تنها در گوشه ای خلوت گزینم تا که شاید ذره ای از زجرهایت را حس کنم

دوست دارم در نگاه عاشقت قرق شوم تا که شاید گرمی اشکهایت را لمس کنم

دوست دارم زیر دوش آب سرد ساعتی بی اختیار بایستم تا که شاید تلخی آن لحظه را زندگی کنم

دستم را در زیر خاکستر خاموش عشقت فرو بردم اما سوختم از آتش روشن زیر خاکسترت

 

" ماه من"


سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است ؟!
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد!

تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

" زندگی ام"

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگی هاي يادت رنگ مي زنم