" نقطه سر خط"
از چاه زندگی بیرون کشید!
خاطرات نه سر دارند و نه ته
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند
می رسند...
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند،داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند•••
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری ...
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !!
و من ...
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که ...
خیلی دوستش دارم خیلی !!!

وایی چقدر این عکسش باحاله...ای جان![]()
![]()
در کودکی از تکلیف می ترسیدم واکنون از بلا تکلیفی... کتاب زندگی چاپ دوم ندارد .پس تا میشود عاشقانه زندگی کنیم
๑
۩۞۩๑۩۞۩๑غروب شد... خورشید رفت... آفتابگردان دنبال خورشید می گشت... ناگهان ستاره ای چشمک زد... آفتابگردان سرش را پایین انداخت... آری گل ها هرگز خیانت نمی کنند
๑۩۞۩๑۩۞۩๑
امشب دلگیرتر از دیروزم . کاش میشد جایی از این دنیا نوشت.خدایا : خسته ام فردا بیدارم نکن.
๑۩۞۩๑۩۞۩๑
برگ پاییزی راهی ندارد جز سقوط... وقتی میداند درخت. عشق برگ تازه ای را در دل دارد.
๑۩۞۩๑۩۞۩๑
چه سخت است که میان هق هق شبانه ات... نفس کم بیاوری... و او به عشق تازه اش بگوید... نفس

نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو !
شاید فقط با تو پروانه میشوم . . . !
☻☻☻
میتونم بپرسم چه عطری میزنی ؟
بوی خوشبختی میدهی انگار . . . !
☻☻☻
کاش می فهمیدی
برای این که تنهایم ، تو را نمی خواهم
برعکس
برای این که میخواهمت ، تنهایم . . .
☻☻☻
مدتهاست نه به آمدن کسی دلخوشم
نه از رفتن کسی دلگیر ، بی کسی هم عالمی دارد . . .
☻☻☻
☺☺☺
مگه اشک چقدر وزن داره؟....که با جاری شدنش اینقدر سبک میشیم..
☺☺☺
میگمــ خداحافظ
کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:
کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟
کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:
هیچ رفتــنی تو کار نیستــ
همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه
آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟
و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!
☺☺☺
این روزها به جای" شرافت" از انسان ها
فقط" شر" و " آفت" می بینی !
تنهایی یک رازه
این بی تو مردن
پایان نیس ٬ آغازه
باور کن، باور کن
این عاشق بیداره
یادتو فانوس
شبهای غمباره
باور کن دستامو
تا وقتی بی تابن
تا وقتی آغوش
دستاتو کم دارن
باور کن عکس تو
همزاد چشمامه
این تنها داروی
تسکین دردامه
میبوسم با یادت
گلهای زیبا رو
می گریم از داغت
تقدیر فردا رو
باور کن، باور کن
زخمامو ای مرهم
من بودم تا بودی
تا هستی ، من هستم...☺
دوستت داشتم...عاشقت بودم...حال تو عشق منو مسخره کردی...نمیدونم حالاهم دوست دارم یانه؟!...فقط می توانم بگویم...قلبم را شکستی...مرا بازیچه دستت قرار دادی...دلت برام نسوخت؟...زندگی ام را یه آتش کشیدی...ولی فکر میکنم هنوزم عاشقتم...تو عشقت گم شدم....مرا پیدا کن......بد ترین نفرینی که میتونم برات بکنم به خاطر تمام عذاب هایم...اینکه خودت هم مثل من عاشق شوی حتی بد تر از من...یادته ازم پرسیدی چرا اون تیکه اهنگ "ماه من" و دوس داری؟....یادته بهت گفتم یه روزی میفهمی ....حالا فهمیدی "ماه من"؟....حالا هنوزم عشقمو باور نداری؟!....میدونم که نداری....هه....

دوست دارم پرواز کنم تا که از میان ابرها بگذرم و به وسعت عشق تو دست یابم
دوست دارم که تنها در گوشه ای خلوت گزینم تا که شاید ذره ای از زجرهایت را حس کنم
دوست دارم در نگاه عاشقت قرق شوم تا که شاید گرمی اشکهایت را لمس کنم
دوست دارم زیر دوش آب سرد ساعتی بی اختیار بایستم تا که شاید تلخی آن لحظه را زندگی کنم
دستم را در زیر خاکستر خاموش عشقت فرو بردم اما سوختم از آتش روشن زیر خاکسترت
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگی هاي يادت رنگ مي زنم